این مرد ایرانی جان ۴۰ قاتل را نجات داده است !
حوادث: عبدالصمد خرمشاهی، مشهورترین وکیل ایران در حوزه جنایی در گفتوگو با همشهری از تجربیاتش در این حوزه در سالهای گذشته صحبت کرد. او میگوید در این سالها وکالت در ۶۰۰پرونده قتل را قبول کرده و توانسته ۴۰نفر از موکلانش را از قصاص نجات دهد.
در سالهایی که وکالت میکنید چند پرونده قتل را قبول کردهاید؟
گمان میکنم تاکنون ۶۰۰پرونده قتل داشتهام، ۴۰نفر از قصاص نجات پیدا کردهاند که این آمار کمی نیست. زمانی که بازنشسته شوم خیالم راحت است. البته ممکن است عدهای بگویند بقیه که قصاص شدند چه؟ قرار نیست که همه موکلان نجات پیدا کنند. وکیل کار خودش را انجام میدهد. آمار نجات ۴۰متهم به قتل برای من بزرگترین ثروت و یادگاری است. در زمان بازنشستگی خاطراتم را خواهم نوشت که چقدر لذتبخش است که بتوانی جان یک انسان را نجات دهی.
دفاع از کسی که مرتکب قتل شده برای شما سخت نیست؟
وکیل از نفس بزه مثلا قتل دفاع نمیکند. وکیل از متهمی دفاع میکند که باید حقوق او را استیفا کند. متهم عادی در مقابل قانون عامی است و چیزی نمیداند. مثلا در مورد بیجه (قاتل سریالی کودکان در پاکدشت) پرسیده میشود که آیا میشود از امثال بیجه هم دفاع کرد؟ بله؛ چرا که نه. ما از اعمال و رفتار او دفاع نمیکنیم. از حقوقی که قانونگذار به او داده دفاع میکنیم؛ مواردی مثل رد دادرس، تحقیقات محلی، بازسازی صحنه، شهادت شهود و... یا سایر موارد که او اطلاعی ندارد.
انتخاب وکیل مشکلی است که خیلیها با آن مواجه میشوند. چرا که این فرهنگ در جامعه ما جا نیفتاده که همه از قبل یک وکیل داشته باشند. زمانی که حادثهای برای افراد اتفاق میافتد، مثلا پرونده قتل، آنجا فرصت انتخاب و بررسی ندارند و بهشدت پریشانخاطر میشوند و عجله دارند که زودتر وکیل انتخاب کنند.
بله من هم شنیدهام. گاهی ادعا میشود که مثلا ما در دستگاه قضایی نفوذ داریم و پرونده را پیش میبریم. وکیل دلال نیست. وکیل فردی تحصیلکرده و آگاه به مسائل حقوقی است. فردی که میگوید نفوذ دارم هم حرمت وکلا را از بین میبرد و در حد کارچاقکن و دلال وکیل را پایین میآورد و هم در واقع به قاضی تهمت میزند و اینطور القا میکند که فلان قاضی و فلان دادگاه نفوذپذیر هستند. بنابر این بهشدت از این افراد باید دوری کرد. بارها از من سؤال شده که مثلا در فلان شعبه دادگاه آشنا دارید؟ گفتم خیر. مگر من دلال هستم؟ من وکیلم. توصیه میکنم افرادی که نیاز به وکیل پیدا میکنند هرگز فریب وعده و وعید را نخورند.
وکالت حرفه سختی است؛ چراکه مدام فکر وکیل درگیر است و تشویش و اضطراب موکل به آنها هم منتقل میشود. در پروندهها از همه سختتر پروندههای کیفری است. بهخاطر همین به همکاران خانم توصیه میکنم وارد چنین پروندههایی نشوند. چرا که آواز دهل شنیدن از دور خوش است. وکیل در پروندههای جنایی خواب راحت ندارد؛ چرا که موکل به شما امید بسته و باید برایش تلاش کنی و دائم دلشوره این را داری که مبادا کار خراب شود و موکل پای چوبه دار برود.
برای حقالوکاله یک آییننامهای وجود دارد اما یک توافق هم وجود دارد. مثلا ممکن است پروندهای را یک وکیل جوان با ۲۰میلیون تومان قبول کند اما وکیل باتجربه با یکی، دو میلیارد تومان هم قبول نکند. بهای ثابتی ندارد. بستگی به توافق طرفین دارد. من اخلاقم طوری است که وقتی موکل میگوید چقدر حقالوکاله میگیرید؟ میگویم چقدر در توانت است. همیشه تعجب میکنند. اگر ببینم موکل توان نداشته باشد ایرادی ندارد.
درباره حقالوکاله میلیاردی چیزی شنیدهاید؟
وکیل در حالت عادی هرگز حقالوکاله سنگین نمیتواند بگیرد. معدود پروندهها و معدود وکلایی هستند که از راههای غیرمتعارف حقالوکاله سنگین میگیرند. من شنیدهام در بعضی پروندههای قتل ۴۰، ۵۰میلیارد تومان بهعنوان حقالوکاله گرفته شده است. در پروندههای جرائم اقتصادی معمولا وکیل نمیتواند حقالوکاله سنگین بگیرد مگر اینکه ارتباط غیرمعمولی داشته باشد. من چنین کارهایی را نمیپسندم. این مبالغ در حالی شنیده میشود که مثلا من شنیدم سال گذشته ۳۰۰نفر از وکلا حتی هزینه تمدید پروانه وکالتشان را نداشتند.
خرمشاهی درباره پروندههایش میگوید: با موکلان و نزدیکانش اتمام حجت میکنم که ما هیچ تضمینی برای نجات تو نداریم. بعد هم باید واقعیت را به ما بگویی. اگر دروغ بگویی نمیتوانیم دفاع کنیم. وکیل رازدار موکل است و هر حرفی از او میشنود باید پیش خودش بماند. میگوییم دفاع خودمان را انجام میدهیم بقیه با دادگاه است. چند سال قبل وکالت فردی شرور و سابقهدار را بهعهده گرفتم. حدود ۳-۲ سال رسیدگی به پروندهاش ادامه داشت تا اینکه او شروع به تهدید کرد. میگفت میگویند خرمشاهی همه را نجات میدهد چرا من را نجات نمیدهد و...؟ از سوی دیگر افرادی هم هستند که قتل عمد مرتکب نشدهاند. مدتها قبل وکیل پزشکی بودم که به همسرش علاقه زیادی داشت. یک روز با همسرش دچار اختلاف شده بود. او به همسرش گفته بود از جان من چه میخواهی و او هم گفته بود میخواهم بکشمت. همسرش از آشپزخانه چاقو آورده بود که به شوهرش حمله کند. این مرد دستش را گرفته بود و نوک چاقو به قلب همسرش برخورد کرده بود. اصلا نه قصد کشتن داشت و نه عملش نوع کشنده بود. صدایش میکند که بلند شو و شوخی نکن و... میبیند که فوت شده. به قدری همسرش را دوست داشت که او را به دوش میگیرد و تا بیمارستان که ۵۰۰متر راه بوده، میرساند و در آنجا شروع به گریه و زاری میکند. او مرد شریفی بود اما متأسفانه قصاص شد.
مهم این است که شما پیش وجدان خودت راحت باشی. به من میگویند تو میدانی فلانی قاتل است چرا از او دفاع میکنی؟ میگویم من از کجا بدانم قاتل است؟ حتی ممکن است اقرار کرده باشد اما اقرارش مقرون به واقع نباشد. قدیمیترین زندانی زن اقرار نکرده بود؟ بعد معلوم شد که اقرارش درست نبوده؟ حتی گاهی ممکن است فردی مرتکب قتل شده و اقرار هم کرده باشد اما قتل از موارد قتل عمدی محسوب نشود. وکیل باید تلاش کند این موضوع روشن شود و بتواند از موکل دفاع کند. با این حال وکیل برخلاف قاضی مختار است پروندهای را قبول کند یا نه. بعضی پروندهها روح انسان را آزار میدهد.
هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.